چرندیات فرار، دروغ محض است.

نفس به سینه‌ی عشاق که رسد، همه دوان دوان به سوی معشوق رهسپار خواهند شد. البته خدا داند که سیل دانشجویان رفته به بلاد کفر، فقط برای گرفتن نفس و بازگشت به معشوق است وگرنه برای همه ما واضح است که تمام این چرندیاتی که درباره‌ی فرار میگویند همه دروغ محض است.

دیگر چهار سال میشود که آذر ماه به یاد رفقای رفته، با رفقای نرفته دیدار تازه میکنم. سال اول تماس میگرفتیم و با رفقای آن‌ور آبی‌مان سخن میگفتیم. سال دوم و سوم را تماس تصویری گرفتیم. به لطف پیشرفت ارتباطات، توانایی ماهم برای برقراری ارتباط با دوستانمان هم بالا رفته بود. امسال اما تنها به جمله‌ی 《 در جمع دوستان به یادتان بودیم 》 بسنده کردیم. خیلی دل و دماغ زنگ زدن نداشتیم. حال خوب را نمیشود دانلود کرد، حتی با یک گیگ اینترنت صددرصد مجانی!

حال خوب را نمیشود دانلود کرد، حتی با یک گیگ اینترنت صددرصد مجانی!

درست است، ترکش اتفاقات اخیر حال ما را هم خراب کرده بود. در اینگونه مواقع چند دسته رفتار میتوان نشان داد. آدم های دسته اول مثل رضا دوست دانشجویم، از وابستگی‌یشان به اینترنت مینالند و میگویند که از خودشان ناراحتند که اینقدر اسیر این آیینه سیاه جهان‌نما شده‌اند و در نبودش آنقدر فلج میشوند که حتی به شدیدترین وقایع هم نمیتوانند واکنش دهند.

دسته دوم ادم‌ها مثل مسعود از برنامه هایشان برای سفر به بلاد بیگانه و گلاویز شدن با مشکلات جدید به جای تکرار مشکلات قدیمی میگویند. ملامتشان نمیکنم. آدم ها با هم متفاوت اند. نمیشود از همه توقع داشته باشم مثل خودم دست روی دست بگذراند و فقط نگاه کنند. آن‌ها هم آرزو دارند. آن‌ها هم دلشان هوای تازه میخواهد.

نمیشود از همه توقع داشته باشم مثل خودم دست روی دست بگذراند و فقط نگاه کنند.

من اما دلم چه میخواست؟ من چه کار میکردم؟ بر سر اهداف و آرزوها و زندگی رویایی‌ام چه بلایی آمده بود که هیچ کاری نمیکردم. محسن میگفت رفتار و واکنش علی (بنده‌ی کمترین) عجیب است. اظهار تعجب میکرد که آن همه اشتیاق و شور شوقم کجا رفته. حتی پرسید که بال‌های پروازم را چه کسی چیده است البته با جواب کوبنده‌ی به تو مربوط نیست و فضولی نکن روبرو شد.

یادم هست سال‌ها پیش محمود عزیز در مراسم رونمایی از شبکه پویانمایی گفت : 《 بی عموگ، امیر محمد و آقای روشن پژوه نمیشود زندگی کرد》من نیز به تقلید از او به بچه‌ها گفتم فکر میکنم عموگ درونم را کشته اند. اتفاقا همه هم خندیدند. کسی متوجه نشد نمیتوانم زندگی کنم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها